امروز فیلم ساکن طبقه ی وسط اولین ساخته ی شهاب حسینی بازیگر مورد علاقم رو دیدم...

احساس کردم شهاب ذهن منو گرفته تو دستش و داره به همه عالم و آدم نشون میده...

حیرت... شک... تردید... سوال و سوال و سوال... پریشانی... هستی... انسان... آفرینش... مرگ و مرگ و مرگ... تولد و تولد و تولد... و در نهایت خدا...

توصیه می کنم این فیلم خوب رو ببینید...

البته هرکسی علایق و تفکرات و روحیات خاص خودشو داره اما این فیلم با روحیه ی من با تفکرات و علایق من سازگار بود...

و من اثری رو کلا در هنر دوس دارم که منو با خودم درگیر کنه حالا میخواد موسیقی باشه یا خط یا نقاشی یا نمایش یا...

قطعا به عنوان اولین اثر هنری نقص هایی هم داره چرا که هیچ اثری کامل نیس اما ارزش دیدن داره...

و اما تیتراژ پایانی این کار با صدای بسیار دل نشین خواننده مورد علاقه ی من علیرضا قربانی که فوق العادست...

انگار بعد همه ی آشفتگی ها و درگیری های بیننده با خودش و اینکه در نهایت داره تلاش میکنه بفهمه دقیقا خودش ساکن کدوم طبقه هس، گوش دادن به این آهنگ اون رو به یه خواب عمیقی میبره که یه حس رهایی انگار بش دس میده.... من که همچین حسی داشتم....

حیرت... مرگ... تولد...