وارش مهر

۱۶ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

إِنَّ اللّه مَعَ الصَّابِرِینَ

مهربان ترین...

**سمیه **

پرواز

پرواز

این عکس دایی جونمه زمانی که در شیراز سرباز بودن و چترباز بودن...

این عکس در سال49گرفته شد...

اولین بار که این عکس رو دیدم خیلی به دلم نشست

گفتم این قشنگ ترین عکس دنیاست...

گفتم کی فکرشو میکرد سالها بعد جنگ بشه

و این سرباز بشه فرمانده و به معنای واقعی پرواز کنه...

همه آدمایی که در جنگ بودن عزیز بودن و مقام بالایی دارن

اما بعضیاشون خیلی خاصن مثل شهید همت سردار بی سر...

شهیدی که موقع شهادت فقط 28سال سن داشت...

رابطه ای که شهید همت و دایی جونم داشتن و در یک مکان با فاصله چند روز به شهادت رسیدن...

دایی جونم کاش بودی و برام از اون روزا میگفتی...

از مردای واقعی میگفتی...

از عشق های واقعی...

از دوستات میگفتی از همت و متوسلیان و ...

دایی جونم دلم پرواز میخواد...

پرواز و رهایی از جنس پرواز و رهایی شما...

درسته هیچ وقت ندیدمت اما خیلی به هم نزدیکیم...

بازم مثل همیشه منو در آغوش خودت بگیر...

مثل همیشه برام دعا کن...

گاهی میگم کاش بودی...

مثل اون موقع ها که میگن خیلی مهربون بودی...

خیلی شوخ طبع بودی و همیشه لبخند داشتی...

میگن همیشه تاکید داشتی به نماز جماعت حتی در جمع خانواده حتی در مهمونی...

همیشه میگفتی من روضه امام حسین میخونم شما سینه بزنید...

رو حجاب خیلی حساس بودی...

دایی جونم با همه این خوبی ها میگم همون بهتر الان نیستی...

یه بنده خدایی بهم میگفت اگه داییت الان بود فلان پست رو دراین کشور داشت...

سکوت کردمو در دلم گفتم پستی که الان در پیشگاه خدا داره خیلی بالاتره...

دایی جونم روحت اینقد بزرگ بود دراین دنیای موقت و فانی جا نمیشد...

همون بهتر نیستی و ببینی این دنیا چه وحشتناک شده...

هرچند شما زنده اید و اونایی که مردن و در خواب به سر میبرن ماها هستیم...

تا ابد مدیون شما شهدای عزیز هستیم...

خدای مهربانم لحظه ای دست منو از دست این عزیزان جدا نکن...

۳ نظر
**سمیه **

چادرم را دوست دارم...

سوره نور آیه30:به مؤمنان بگو چشم هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند این براى آنان پاکیزه ‏تر است خداوند از آنچه انجام مى ‏دهید آگاه است.


سوره نور آیه31:و به زنان مؤمن بگو که چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینتهاى خود را جز آن مقدار که پیداست آشکار نکنند و مقنعه ‏هاى خود را تا گریبان فروگذارند و زینتهاى خود را آشکار نکنند، جز براى شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر برادر خود، یا پسر خواهر خود یا زنان همکیش خود، یا بندگان خود، یا مردان خدمتگزار خود که رغبت به آن ندارند، یا کودکانى که از شرمگاه زنان بى‏ خبرند. و نیز چنان پاى بر زمین نزنند تا آن زینت که پنهان کرده ‏اند دانسته شود. اى مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه کنید، باشد که رستگار گردید.

سوره احزاب آیه59:اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها [روسرى ‏هاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تاکنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.

حجاب

 هر روز باید حواسمون به حیا و عفت و پاکدامنی و حجاب باشه نه اینکه فقط یک روز رو در تقویم بهش اختصاص بدیم...

**سمیه **

عفت کلام

امروز دیدم عه من عضو گروهی در تلگرام شدم...

دیدم همکلاس محترم احیانا گروه تشکیل دادن...

کلا ما 11نفر در کلاس هستیم که فقط دوتا آقا داریم...

بقیه دخترخانما یه جا در این گروه جمع شدن...

ینی تا گروه تشکیل شد همه شروع کردن به چت کردن...

منم که حوصله حرفای بی مفهوم اینارو نداشتم گفتم کلا هیستوری رو پاک کنم...

دیدم اصلا همچین چیزی وجود نداره... ینی هرجارو گشتم نبود که نبود...

جالبه برای چت های دیگه وجود داره... نمیدونم کلا این گروه اصلا چی بود...

بعد دیدم به به چه شوخی هایی باهم دارن...

خیلی خجالت کشیدم...

یکی دیگه حرفای زشت میزنه ، نمیدونم من چرا خجالت میکشم آخه...عجبا...

شوخی ها به شدددت زشت بود...

سریع از گروه امدم بیرون...

واقعا متاسفم...

هرکدوم از ماها نماینده خانواده هامون هستیم...

احیانا وقت نکردن تربیت درست داشته باشن برای این فرزندان تحصیل کردشون؟!!!!

واقعا در شان و شخصیت یه دختر مسلمان هس که همچین کلمات زشتی بگه؟

یه سری استیکر هم فرستاده بودن که اونم به شدت وحشتناک...

حتی در دانشگاه هم قدم میزنم از کنار بعضی از دخترپسرا که رد میشم متوجه شوخی هاشون میشم که چقد زشته...

من یاد ندارم حتی یه جوک زشت برای دوستانم تعریف کرده باشم همیشه هم میخواستم شیطنت کنم یا بگم مثلا فلانی همچین چیزی تعریف کرد کلا نابود میشدم ازخجالت تاجایی که بچه ها میگفتن خب ما که چیزی نفهمیدیم تو کلا چیزی نگو الانه که یوهو بمیری کلا بی خیال، تعریف نکن...

من وقتی ببینم در جمعی هستم که فضای روحم لکه دار میشه سعی میکنم ترک کنم اون فضارو چه در فضای مجازی چه حقیقی...

چون تمام تلاشم اینه روح پاک باشه... قطعا لکه لکه هی جمع بشه کل روح چرکین میشه خب اینجوری روح سنگین میشه دیگه اون سبکی و رهایی رو احساس نمیکنم و از خدا فاصله میگیرم...

کلا در زندگیم به تعداد انگشت های دستم دختر و پسر دیدم که عفت کلام داشتن و چقددد از رابطه باهاشون لذذذذت بردم...

باکسی رابطه داشته باشیم که یاد خدا بیوفتیم...

و دعا کنیم برای هدایت اینجور آدما...

لبخند مهربان ترین...

امام صادق (ع) : زبان خود را از کلمات زشت و رکیک محافظت کن.

۲ نظر
**سمیه **

از محبت خارها گل می شود...

امشب زنگ زدم به عمه جانم که حالشونو بپرسم...

پیر هستند و مریض و بچه هم ندارن...

وقتی گوشی رو برداشت، گفتم خواب که نبودین؟

گفتن نه،تنها هستمو همسر رفتن مسجد نماز و منم تازه نماز خوندم و دراز کشیده بودم...

ناراحت شدم گفتم ببخشید بدموقع زنگ زدم به خاطر زنگ از جاتون بلند شدین تا گوشی رو بردارین...

بامهربونی گفتن نه اشکالی نداره...

حسابی باهم حرف زدیم...

دلش شاد شد...

هروقت هم میرم منزلشون اجازه نمیدم از جاشون بلند شن میگم شما فقط دستور بده چه کنیم بقیه کارا با ما جوونا...

البته داداشام حسابی بهش سرمیزنن و اگه کاری داره انجام میدن...

خوبه یه وقتایی به بزرگای فامیل زنگ بزنیمو حالشونو بپرسیم...

بهشون سربزنیم و بهشون کمک کنیم...

اونا جز محبت و احترام چیزی از ما نمیخوان...

برای خدا هم شده دل این عزیزان رو شاد کنیم...

واقعا از24ساعت چند دقیقه هم وقت نداریم برای این کارا؟!!!

وقتی ازاین دنیا رفتن گریه بی فایده ست...

به قول مادر عزیزم بارفتنشون از این دنیا خیروبرکت از کل فامیل میره...

از مادر یادگرفتیم که وظیفه ماست بریم سربزنیم و احترام بذاریم....

به نظرم خوبه یه سری کارای خوبی که انجام میدیم تبلیغ کنیم تا تلنگری باشه برای بقیه...

خدا میبیند...مهربان باشیم...

مهربان باشیم...

۲ نظر
**سمیه **

الودود

دعای جوشن کبیر رو خیلی دوس دارم

و یادگرفتم که میشه همیشه این دعا رو خوند

خیلی به من آرامش میده خصوصا این فراز:

اى دوست آن کس که دوستى ندارد

اى طبیب آن کس که طبیبى ندارد

اى پاسخ ده آن کس که پاسخ ده ندارد

اى یار دلسوز آن کس که دلسوزى ندارد

اى رفیق آن کس که رفیق ندارد

اى فریادرس آن کس که فریادرسى ندارد

اى راهنماى آنکه راهنمایى ندارد

اى مونس آن کس که مونسى ندارد

اى ترحم کننده آن کس که ترحم کننده اى ندارد

اى همدم آن کس که همدمى ندارد

رییس من خداست...

خدای مهربانم ای رفیق،همراهم باش...

رییس من تویی...

باوجود تو محکم تر از همیشه قدم میزنم در جاده پرخطر زندگی...

من رفیقی جز تو ندارم...

وقتی تو را دارم همه دنیا را دارم...

همه دنیای من تویی...

با من بمان برای همیشه...

دوست داشتن هایت را میفهمم...

دوستت دارم...

**سمیه **

خانه دوست کجاست...

عباس کیارستمی عزیز در فرانسه درگذشت و امروز به خاک ایران سپرده شد...

کسی که فراموشش کرده بودیم... ازین ناراحتم که بعضیا وقتی از این دنیا میرن تازه عزیز میشن... هرچند این هنرمندان عزیز همیشه زنده هستن در قلب ما...روحش شاد...

کسی که فقط کارگردان نبود...

کیارستمی عزیز دنیا دنیا هنر داشت... عکاسی...نقاشی...موسیقی.... و...

بارها و بارها فیلم خانه دوست کجاست، رو دیدم... پر از عشق و زندگی بود...

خانه دوست کجاست

یه سکانسی از فیلم طعم گیلاس ساخته این هنرمند عزیز هس که من خیلی دوسش دارم و به نظرم هر روز باید این سکانس رو دید و قابل تامل و البته تلنگر خوبی هس...

از دست ندین، این سکانس عالی رو حتما ببینید : طعم گیلاس

 

هنرمند عزیز

 دیالوگی ماندگار در فیلم کپی برابر اصل ساخته کیارستمی عزیز :

(ژولیت بینوش) :

خواهرم با ساده ترین مرد روی زمین که بهترین مرد زندگیش بوده ازدواج کرده.شوهرش لکنت زبون داره.خواهرمو صدا میکنه : م م م م ماری.

خواهرم همیشه میگه زمان تولدش اسمش رو اشتباه نوشتن و تلفظ دقیق اسمش اینه : م م م م ماری!

کیارستمی

عباس کیارستمی :

بسیاری عاشق... بسیاری معشوق...

اما...

عاشق و معشوق انگشت شماری...

۲ نظر
**سمیه **

الحفیظ

خب خدارو شکر که بالاخره بعد از چند روز آتش پتروشیمی ماهشهر خاموش شد...

فقط یه جایی در خبرها شنیدم که مثل اینکه بالگرد مخصوص آتش نشانی نداشتن برای خاموش کردن این آتش عظیم در اون مکان به شدت خطرناک اما از نظر صنعتی مهم... واقعا چرا آخه؟ اینکه میگن از کل دنیا عقبیم در هر زمینه ای،اینم یه نمونش... واقعا نمیدونم چی بگم فقط خیلی اعصابم بهم ریخت...البته خدا حفظ کنه تمام آتش نشانان  عزیز رو که زحمت کشیدن...

یه سری از مهمونای برنامه ماه عسل امسال، آدم هایی بودن که شغل های خیلی سختی داشتن... من کامل اون برنامه رو ندیدم... فقط یکی از مهمونا فکر کنم در عمق آب باید لوله های نفت رو چک میکردن... خب این کار خیلی سخته... و همسرش میگفت که من شوهرم رو سالی چند بار فقط میبینم...!!!!

و کاش خانواده هاشون قدر بدونن...

خدای مهربانم در پناه خودت حفظ کن تک تک عزیزانی که در این کشور کار میکنن خصوصا اونایی که شغل های به شدت سخت و خطرناکی دارن مثل کار کردن در صنعت نفت... که ظاهرا میگن فلانی چون کارش مربوط به نفت هس خب وضعش که توپه کلا اسم نفت میاد همه فقط پول رو میبینن و طبق معمول ادما فقط به ظواهر نیگا میکنن...

قطعا خیلی شغل ها هس که اصلا ما نمیدونیم که همچین شغل سختی هم هس... و اگر تلاش شبانه روزی این عزیزان نباشه صنعت کشور قطعا یه جای کارش میلنگه...

خدای مهربانم محافظ تک تک این عزیزان در کشور ما باش...

الحفیظ...

خبری نیست

به جز

تنگی دل در اینجا

خبری هست اگر پیش شما

بسم الله...

۱ نظر
**سمیه **

روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست...

عید فطر بر همه مسلمانان مبارکا...

الهی همه از ته دل شاد باشن...

الهی دلا بدون کینه و صاف و پرمهرباشه...

الهی همه به هم عشق بورزیم و به هم ابراز محبت کنیم...

الهی همه هوا همو داشته باشیمو به هم کمک کنیم...

الهی همه در حق هم همیشه دعای خیر کنیم...

الهی همه حواسمون به امام عصرمون باشه...

و هزاران دعای قشنگ دیگه...

عیدفطر مبارکا...

ناز شوال همین امشب و فرداست ولی،

تاابد رویت روی تو بعید است،بعید...

(فاضل نظری)

دیدار روی تو...

این کشور و آن کشور و سی روز مهم نیست

هرجا که تو رویت بشوی عید همان جاست

(یاسر قنبلرلو)

زندگی... خدا...مهربانی...

مهربان باشیم...

۴ نظر
**سمیه **

النور

خدای مهربانم خواننده این کلبه کوچک تویی...

مخاطب من تویی...

مینویسم برای دل خودم... برای تو...حرفای خصوصی که فقط تو میفهمی و قاضی فقط تویی... و ثبت میکنم تا روزی یادم باشد که بزرگ شدن و رشد کردن روح به همین راحتیا نیس...

دلم گرفته ازاین که این ماه داره تموم میشه...

با اینکه در این ماه امتحان های زیادی شدم و روحم واقعا مچاله شد و صبوری کردمو صبوری کردمو صبوری...

و اگر تو نبودی... نگاه و آغوش گرم و پرمهرت نبود چه میکردم...

یاد فرمایش امام سجاد افتادم در دعای وداع این ماه عزیز که خدایا تموم شدن این ماه مثل مصیبتی میمونه برای ما و بهمون صبر بده...

و باید گریست به حال خودمون که این ماه عزیز و پربرکت داره تموم میشه...

خداجونم کمک کن تموم اون حس های خوبی که دراین ماه داشتیمو کارای خوبی که انجام دادیم در ماه های دیگه هم ادامه داشته باشه...

خداجونم،رسول مهربانی ها فرمودند بدبخت و بیچاره ست اونی که این ماه تموم بشه و هنو بخشیده نشده...

خداجونم نمیخوام من جز اون بیچاره هاباشم...

من امیدم به کریم بودنت هست...

خداجونم وقتی داشتم  میرفتم کربلا وقتی از همه عالم و آدم حلالیت خواستم خیلیاشون بهم خندیدن گفتن تو و حلالیت؟!!!مگه تو بدی هم بلدی؟!!!! خداجونم من هیچی نمیدونم...هیچی... فقط اینکه ممنون ازاین همه عزت و آبرو و ازین همه ستارالعیوبی...

خداجونم اگر من باعث رنجش دل کسی شدم...یا اینکه در خلوتش اشک ریخت یا آرامش رو از زندگیش گرفته باشمو روحمم خبرنداشته باشه خدایا منو ببخش و آرامشی از جنس خودت به قلب من و اون آدما عطا کن...

خداجونم در این ماه پرده رفت کنار و یه سری حقایق برام روشن شد تازه از خواب بیدارشدمو دیدم تو این همه مدت در توهم به سر میبردم و هرآنچه که من فکر میکردم سرابی بیش نبود... یاد روز قیامت افتادم که پرده ها میره کنار و تازه آدم از خواب بیدار میشه...

خدا جونم به خاطر دوست داشتن زیادی من و البته که پاک و پاک و پاک بود و فقط تو میدونی و میفهمی که خالص بودن چیزی ینی چی و حساسیت های بیجای من و بعضی از کج فهمی های من و عدم آگاهی من در یه سری از روابط که در نهایت منجر شده به ناآرامی بعضی از دوستانم،منو ببخش و امیدوارم دوستانمم منو ببخشن...

خداجونم فقط و فقط و فقط تو از درون من و نیات من خبر داری و اصراری ندارم اینکه خودمو ثابت کنمو اینکه اطرافیانم،دوستانم منو درک کنن...

خدای مهربانم تواین مدت خیییییییییییلی درد کشیدم خیلی زیاد... بماند که بعضیا گفتن واقعا بعضی چیزها و بعضی آدما اینقد ارزش ناراحتی ندارن و خدای خوبم من همچنان اصرار ندارم که اونا عمق درد منو بفهمن چون آدما اکثرن سطحی نگر هستن  و فقط از یه زاویه به قضایا نگاه میکنن و از خیلی چیزا بیخبرن و نمیشه خیلی چیزارو بهشون فهموند و کلا بی فایده...

خدای مهربانم همین که تو منو درک کنی کافیه...همین که تو منو میبینی کافیه...

خداجونم اگر کسی رو در ذهنم قضاوت کردم منو ببخش چرا که من از درون زندگی خیلیا خبر ندارمو ممکن از روی ناآگاهی چیزی از ذهنم عبور کرده که درست نبوده...

خداجونم درسته هر روز و هرشب تو وجود داری و در رحمت تو هیچ وقت بسته نمیشه اما دلم میخواد این لحظات آخر رو به خوبی درک کنم...

خداجونم لحظه ای منو رها نکن هم از خودت هم از اهل بیت هم از قرآن ...

کمک کن قدر همه نعمت هایی که بهم دادی رو بدونم...

یه وقتایی آدم یه حرفایی میزنه به کسی بعد پشیمون میشه اما خب دیگه فایده نداره دیگه گفته شد... خداجونم کمک کن بیشتر حواسمون به این زبان باشه...

یه حرفایی هم از جنس خداحافظی زده میشه... و من مثل همیشه از کلمه خداحافظی متنفرم چرا که یک عمر من فقط داشتم پشت هم خداحافظی میکردم از خیلیا که برام خیلی عزیز بودن و من هربار شکستم و هربار بخشی از وجودم از من کنده شد و رفت و هییییییییچ خبری ازشون نشد که نشد... خداجونم قلب ناآرامم رو آرام کن با قدرت و مهربونی خودت و پناهم باش...

خداجونم در این ماه به تنهایی عمیقی که یک عمر دچارش هستم بیش از پیش پی بردم...

چه آدمایی که خیلی برام عزیز بودن و خیلی براشون ارزش و احترام قائل بودم و چه شب ها تا صبح که باهم حرف زدیمو تک تک اون ثانیه ها که باهم بودیم برام چقد حرمت داره و مهم هس و خداجونم همش در حضور تو با اجازه تو بود و همشو ثبت کردی اما خدای خوبم چی رو میخواستی بهم بفهمونی؟اینکه همشون موقت هستن؟اینکه اول و آخر و ظاهر و باطن و همه چی و همه چی و همه چی فقط تویی و تو؟آدمایی که هییییییییییچ وقت نباید منتظر این باشم حتی حالی از من بپرسن  حتی فقط در حد یه جمله حتی از ته دلشون نباشه...منم که نمیتونم حالی ازشون بپرسم حتی بمیرم از دلتنگی و نگرانی،چرا که بافهمیدن یه سری حقایق بعضی آدما رفتارشون با ما عوض میشه و منم سعی میکنم حق بدم بهشون و حفظ حرمت کنم و با تمام عشقی که در وجودم هس براشون آرامش بخوام... خداجونم میخواستی بفهمم و من فهمیدمو و هرفهمی هم خیلی درد داره و اصلا بدون درد که نمیشه فهمید...

خداجونم یادته کربلا بودم در حرم امام حسین همون انسان عظیمی که فقط و فقط و فقط تو کامل میشناسیش، همون جایی که دلمو اونجا گذاشتمو امدم، من چقددددد خلوت کردمو چقد اشک ریختم به خاطر خیلی از ایرادهام  که باعث اذیت و آزار دوستانم شده و فقط تو میفهمی و میدونی که از رو بدجنسی و بدذاتی نبوده و فقط تو از ذات آدما خبر داری...و خدایا خودت شاهدی چه قول و قرارهایی اونجا داشتم که واقعا اصلاح کنم به کمک تو... خداجونم همچنان سفت و سخت اصرار دارم که اصلاح شه ...من میخوام و این خواستن خیییییییییلی مهمه و اعتقادی هم به این ندارم که بعضی از صفات از آدما جداشدنی نیس... خداجونم پس کمکم کن که تغییر کنم و روز به روز اخلاقم بهتر بشه تا ازم راضی باشی...

خداجونم کمک کن همون طور که یک عمر تلاش کردم پاک و باحیا و پاکدامن زندگی کنم،بقیه روزای عمر من هم همین طوری و به همین تلاش سپری بشه...

خداجونم معلوم نیس ماه رمضون سال بعد باشم یا نه چرا که من مسافری بیش نیستمو اینجا محل گذر و فقط تو از آینده خبر داری،پس کمک کن قدر لحظات زندگی رو باتو و کنار تو خوب درک کنم...

همون طور که هرشب قبل خواب باید حساب کنیم و مرور کنیم کل روزمون رو، من آخر این ماه خیییییلی مرور کردم همه اتفاق هایی که افتاد و بر من چه گذشت و من در حضور تو در این ماه عزیز چه کردم ... خداجونم امیدوارم شب عیدی تسویه حساب خوبی باهم داشته باشیم و به من عیدی خوبی عطا کنی...

خداجونم ممنون از اینکه منو میبینی... ممنون ازاینکه منو میشنوی... ممنون از توجه  و اعتنای تو... ممنون از حس پاکی که در من به وجود آوردی و ارتباط روحی منو با روح آدمایی از جنس خودت برقرار کردی و ممنون بابت تجربه حس خوب و پاک و ازجنس خودت...ممنون ازاین همه وارش مهر تو که همیشه بر من باریدی... بیا روی ماه تو رو ببوسم...

در نظر بازی ما بی خبران حیرانند...

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار

که رحم اگر نکند مدعی، خدا بکند

**سمیه **