این روزا خیلی دلم گرفته...

بعد از فاجعه منا حال همه ی ماهاگرفته شد...

روز به روز چیزای جدید میشنوم از شاهدان عینی که تازه ازسفربرگشتن و روز به روز بیشتر حالم بد میشه...

اینکه چه برخوردی باجنازه ها داشتن و چطور با بیرحمی جمعشون کردن ریختن تو کیسه و هزاران چیز دیگه که حالم بد میشه نمیتونم بیشتر بنویسم...

واقعا تو چه دنیایی دارم زندگی میکنم...

چقدددددددر باید بی رحم باشن که همچین کاری رو با مسلمونای دنیا انجام بدن...

خدااااااااااا انسان اشرف مخلوقات؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خداجونم من اینو نمیفهمم....

اییییییییین همه ازمهربونی  و رحیم و رحمان بودنت در قران امده اخه چرا بنده هات این شکلی هستن؟؟؟؟؟!!!!!!

زمین چرا این شکلی شده اخه....

چرا چیزای چرک و پلید راحت شده... کشتن راحت شده... بی رحمی راحت شده....بی تفاوتی راحت شده... ظلم راحت شده...

گاهی احساس خفگی میکنم و دنیا میشه برام قوطی کبریت و من انگار توش حبس شدم و نمیتوم نفس بکشم...

دعاکنیم...خیلی دعا کنیم... دعاکنیم برای خانواده هایی که تو این فاجعه عزیز از دس دادن... دعا کنیم برای خودمون تا معرفتمون نسبت به اتفاق های اطراف ما بیشتر بشه و راحت از کنار مسایل رد نشیم و کمی عمیق شیم... دعا کنیم... دعا کنیم برای ظهور امامی که حی وحاضر و ما درعصر همچین امامی داریم زندگی میکنیم و اینقدر آلوده هستیم که ایشون رو نمیتونیم ببینیم...

پرواز تا بی نهایت

یکی از عشق های زندگی من..دوست عزیزم شهید بابایی...پرواز تا بی نهایت...