احیانا تلگرام گرام رو خلوت کردم...

کلی کانال که هی شب و روز کلی پیام می امد ازش...

خیلیاشو فرصت نداشتم بخونم...

بعضیاش برام جالب بود و وسوسه میشدم برای دوستانم بفرستم که همین وقت منو میگرفت...

البته بعضی از کانال ها که تخصصی رشته من بود واقعا برام مفید بود...

اما  الان همه گوشیشون پر شده از اطلاعات... بدون اینکه کمی فکر کنن خیلی ازاین اطلاعات رو دربست قبول میکنن و تازه منتشر هم میکنن...

در قرآن خداوند چقد تاکید داره اینکه تفکر کنید...

اینقد دورمون شلوغ شده با این پیام ها و عکسا و اطلاعات که وقت فکرکردن رو نداریم...

اندیشه ی درست... نه فکر کردن به هرچیزی و هرکسی...

به نظرم ما از هرچیزی در نهایت به خدا نرسیم واقعا بیهوده داریم زندگی میکنیم...

یه چیزی به ذهنم رسیده بود کلی خندیدم... اینکه کاش یه تلگرام دیگه ای هم داشتم...

بعد خودم به خودم پیام میدادم...

اینجوری دیگه نگران نبودم مزاحمتی هس یا نه؟

اینجوری دیگه میدونستم اگه استیکری میفرستم عمق محبت در اون استیکر چقد هس؟

دیوانگی هم عالمی دارد... این چی بود یوهو امد به ذهنم...

اما خب بخشی از روابط ما ادما رو همین تلگرام تشکیل داده...

اما فضای مجازی در هرصورتی بازم مجازی هس... همه چی مجازیه... دوست داشتن ها...دلخوریا... محبت ها... شیطنت ها....

هیچی حضور نمیشه... لمس نمیشه... نگاه دوخته در نگاه نمیشه...

وقتی دلتنگ میشی هیچی به اندازه ی شنیدن صدای کسی یا در اغوش گرفتنش لذت بخش نیس...

البته من قدیما خیییییلی چت میکردم در تلگرام... الان خیییییییلی کم شده...

روابطم خیلی محدود و کم شده... خیلیاشو من خواستم که کم بشه و کمرنگ کردم اما خیلیاشو متاسفانه یا خوشبختانه دیگران رفتن که رفتن...

برای همه کسایی که لحظه های زیادی رو باهم بودیم اما الان بنا به هزاران دلیل دیگه بامانیستن بهترین هارو از خدا میخوام...

این دنیا کلا موقت است...

بیماره خنده های توام بیشتر بخند...

خدا تنها کسیه که میشه روش حساب کرد...